www.iiiWe.com » بهترین عکس های بخش مسابقه نشنال جئوگرافیک در سال 2010

 صفحه شخصی احمد زاهدی   
 
نام و نام خانوادگی: احمد زاهدی
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: عمران
تاریخ عضویت:  1388/12/08
 روزنوشت ها    
 

 بهترین عکس های بخش مسابقه نشنال جئوگرافیک در سال 2010 بخش عمومی

7

بهترین عکس های بخش مسابقه نشنال جئوگرافیک در سال 2010


سایت نشنال جئوگرافیک باز هم عکس های بخش مسابقه سال 2010 را انتخاب کرد. این عکس ها در سه دسته قرار می گیرند: انسان ها، مکان ها و طبیعت.


برنده مسابقه مبلغ 10.000 دلار به عنوان جایزه می برد. البته به عکاس هر عکس هم 15 دلار به عنوان پاداش داده می شود.


دراینجا 25 عکس از همه دسته ها جمع آوری شده است و کاربران نشنال جئوگرافیک به آنها امتیاز می دهند. عنوان هر عکس نیز توسط خود عکاس نوشته شده است. مطمئنا شما هم از دیدن عکس ها لذت خواهید برد. برای دیدن آنها در اندازه بزرگ عکس ها را ذخیره نمایید.







فرد تراک: آخوندک دعاخوان. این حشره جالب به خاطر رنگ بنفش بی شباهت به گل ها نیست و زیاد شباهتی به حشره ندارد. او وقتی بزرگ تر شود حادثه جوتر نیز می شود. او پوست می اندازد، بعد از بزرگ سالی بدنش کرک دار شده و سپس بعد از دو هفته می میرد. اکوسیستم این حشره قبل از بزرگ سالی نیز شش هفته طول می کشد و در این شش هفته به همین شکل و شمایل می ماند.







آریو ویبیسونو: روستای سورادیتا، غرب جاوه، اندونزی.


بچه ها با خروس هایشان بازی می کنند. البته این یک مسابقه واقعی بین خروس ها نیست، چراکه به پاهای خروس ها هیچ پره ای نبسته اند. این بچه ها از بازی با خروس ها لذت می برند، آنها در طول عمرشان هیچ وقت اسباب بازی نداشته اند.







جوآ ویانا: مجمع الجزایر «فرناندو د نورونها» در برزیل به عنوان جایگاه حیات وحش شناخته می شود. اما امروزه دلفین های این مکان ایزوله شده قربانی عادت های زندگی مصرف گرا شده اند.







ناتالیا روزوریاگا: کی گومپا. این عکس را زمانی که از معبد بودایی «کی.کی» در روستای کوچکی در میانه هیمالیا بازدید کردم انداختم و کی گومپا (معبد کی) در نزدیکی آن قرار دارد. من یک هفته با راهبان اینجا زندگی کردم. این عکس بازتابی از آرامش و بیشتر جو روحانی که خاص این مکان است می باشد. این معبد در ارتفاع 4000 متری زمین قرار دارد و من برای گرفتن این عکس مجبور بودم که 500 متر هم بالاتر رفته و کوهنوردی کنم. در اینجا احساس می کنم بهشت را لمس کردم!







مایکل سیوارد:


تصادف با رعد و برق. در 13 سپتامبر 2009 طی یک طوفان آذرخش به ساختمان مرکزی آتنا در هنگ کنگ مرکزی برخورد کرده است.





استیون گریوز: یک سرباز هنگ از هنگ خارجی فرانسه 2REP. 16 ژوئن 2010 طی یک عملیات در نزدیکی «بادپاش کوسا کولا» افغانستان.





کستانین لوچانسکی: جاده «سرا دا لبا» نزدیک لوبانگو (آنگولا). سرا دا لبا علامت مرزی آنگولاست. جاده در دهه 70 ساخته شد. تصاویر این مکان چندین دهه کارت پستال های این کشور را تشکیل می داد، اما تمام عکس ها در روز گرفته شده بودند. من می خواستم کاری متفاوت کرده باشم و سعی کردم در شب عکس بگیرم. اما ظاهرا این کار غیرممکن بود: هوا قیرگون و مه دار، ارتفاع 1800 متری (5000 فوت). من نهایت بیشتر از 60 ثانیه نمی خواستم نوردهی کنم تا از نویزهای دیجیتالی جلوگیری کنم. اما پایین رفتن و بالا رفتن ماشین ها از این بخش جاده چند دقیقه طول می کشید. مه غلیظ بود و جلوی تصویر را می گرفت! ناگهان مه محو شد و دیدم که چند ماشین پایین می آیند و تعدادی هم بالا می روند. آنها در وسط و زیر 60 ثانیه به هم رسیدند... انگار که نقاشی شده اند!







استان بومان: هنوز بهار است. ماهیگیری در انتهای پل.





آنیکو مولنار:


درمقابل گردباد در مونت بلانک. دوستم لازلو وارکونیی گروهی را در مونت بلانک هدایت می کند، او ماه آپریل طی یک حادثه وحشتناک در اورست درگذشت. بله یک یخچال بزرگ سقوط کرده بود.







عیسی اوراندی: اهرام بزرگ


مردم مصر باستان اعتقاد داشتند که مرگ بر روی زمین آغاز سفری به دنیای دیگر است. بدن های مومیایی شده پادشاهان یا زیر زمین دفن می شد یا در اهرام گذاشته می شدند تا محافظت شده و به زندگی آن دنیایی فرستاده شوند.






میهای لاکوب: قسمت مرکزی شهر شیکاگو.


مقدر شده بود من در لحظه مناسبی در اینجا باشم تا بتوانم چنین عکسی بگیرم. این مکان نیکولس برادوی بود که به شعبه مدرن موسسه هنری شیکاگو منتهی می شد با چشم اندازهای زیبایی مرکز شیکاگو. زمان غروب آفتاب هم فرا رسیده بود. من این نوع معماری را دوست دارم، زندگی در شهری پرطراوت و نور، همه در یک فرم عکس قابل مشاهده است.







ران مک کومبی: پرنده (کاکایی نقره ای) با جوجه در دهانش


عکس در جزایر «فارنی» گرفته شده در نورتنبرلند در انگلیس. از وقتی قصد عکس گرفتن کردم این پرنده سه یا چهار بار بالای سر مجموعه مرغان نوروزی چرخید بدون اینکه جوجه از دهانش بیفتد.







لین دین: ماهیخوار بزرگ آبی با ماهی


بزرگ ترین ماهیخوار در آمریکای شمالی. این پرندگان وقت شکار در نزدیکی رودخانه یا لبه برکه می نشینند و منتظر شکار می شوند.





یوگان تایمشو: ابر و کشتی. اکراین، کریمه، دریای سیاه. چشم اندازی از کوه های Ai-Petri.





آدان ویگن: مسئولیت سنگین


یک روز صبح در ماه


آگوست می خواستم روزنامه را بردارم. همه چیز نمدار و خیس بود، و ناگهان این زنبور کوچک را روی گل سفیدی بیرون از پنجره اتاقم دیدم. دو ساعت بعد که از خانه بیرون رفتم و زنبور را دیدم که هنوز روی همان گل نشسته این عکس را انداختم. گویی که قادر نبود پرواز کند.







جاش ادلسون: به خاطر قرار گرفتن آتش فشان ها در جلوی نور ماشین هایشان این عکس ضدنور شده است. آن ها در حال اطفا حریق عظیمی هستند که در اثر انفجار خط گاز طبیعی در نزدیکی سان فرانسیسکو اتفاق افتاده است (سپتامبر 2010). آتش 37 خانه را ویران کرد و 7 تلفات نیز به همراه داشت.







نام این گیوم: کویر





اولافور راگنارسون: عناصر ناب


فوران اتشفشان در «Fimmvorduhals». ماه کامل و بادهای قوی برای من که بیرون از ماشینم ایستاده بودم مشکل ایجاد می کرد. من با خودم دوربین داشتم و فوکوس کردم، منتها سه پایه نداشتم، ناگهان لحظه جادویی فرا رسید. من نمایشی از طبیعت را تجربه می کردم که کمتر انسانی آن را به چشم خود دیده است. من دوربینم را برداشته و سعی کردم با بادهای قوی بجنگم. دوربینم را روی کاپوت ماشین محکم کرده و نفسم را حبس کردم. 30 عکس انداختم و تنها یکی از آنها خوب درآمد.







جی فاین:


این عکس را زمان طوفان و رعد و برق انداختم. باد کم شد و بارانی هم نبود، و این به من اجازه داد که از داخل خانه و با آرامش از پنجره باز این عکس را بیندازم.




متس آلمولف: تنها


من در هلی کوپتر و در آسمان بودم و عکاس می کردم و ناگهان درختی را دیدم که بین هزاران درخت صنوبر احاطه شده است. پس از فرصت استفاده کرده و با استفاده از این نور به موقع تنها یک عکس انداختم.




شان هوی: توفان تندری بر بالای چمنزار مونتانا در هنگام غروب






الکس تان: کمپ کانانا، Botswana. در حال گذر از کنار جاده برای تماشای زرافه های در حال چرا رفته بودم که ناگهان سر حیوانی را دیدم که پشت تپه کوچکی کمین کرده است. یک شیر ماده گرسنه. من هم منتظر دوربین را آماده نگه داشته باشم تا عاقبت ماده شیر در لحظه مناسب زمانی که زرافه احساس خطر کرد به سویش خیز برداشت و من هم عکسم را انداختم. البته باید بگویم ماده شیر موفق نشد و در همانجا دراز کشید.






جوشوا کاست


ساحل نیوپورت، کالیفرنیا. بر فراز امواج ساحت دسته ای از پرندگان مسیری را پرواز می کنند که در صبح زود ساحل کالیفرنیا منظره ای ناب را ایجاد

پنجشنبه 9 دی 1389 ساعت 10:01  
 نظرات